بیان مسئله
زوال عقل یکی از مهمترین چالشهای سلامت عمومی است که عمدتاً در سالمندان دیده میشود و با کاهش تدریجی تواناییهای شناختی، عاطفی و رفتاری همراه است. این بیماری نهتنها کیفیت زندگی بیماران را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه فشار زیادی را بر خانوادهها و سیستمهای بهداشتی وارد میکند. محققان در حال بررسی این هستند که آیا مداخلات مبتنی بر موسیقی میتوانند به بهبود کیفیت زندگی و کاهش علائم این بیماری کمک کنند یا خیر. در این مطلب، به بررسی یافتههای علمی در مورد تأثیر موسیقی بر جنبههای مختلف زوال عقل، از جمله سلامت عاطفی، رفتار اجتماعی و تواناییهای شناختی، میپردازیم.
یافتهها
تأثیرات موسیقی بر علائم عاطفی و روانی
مطالعات نشان میدهند که مداخلات موسیقیمحور احتمالاً تأثیر مثبتی بر کاهش علائم افسردگی در بیماران مبتلا به زوال عقل دارند. بر اساس نتایج بهدستآمده از ۹ مطالعه با ۴۴۱ شرکتکننده، موسیقی توانسته است علائم افسردگی را به میزان جزئی کاهش دهد (SMD = -0.23). این موضوع نشان میدهد که موسیقی ممکن است بهعنوان یک ابزار کمکی در کنار درمانهای رایج برای بهبود خلقوخو در بیماران مبتلا به زوال عقل مفید باشد. با این حال، شواهد مربوط به تأثیر موسیقی بر اضطراب ضعیف بوده و قطعیت پایینی دارد. برخی مطالعات نشان میدهند که موسیقی ممکن است اضطراب را کاهش دهد، اما کیفیت دادهها برای نتیجهگیری قطعی کافی نیست (SMD = – 0.15).
تأثیرات موسیقی بر مشکلات رفتاری
بررسیهای انجامشده حاکی از آن است که موسیقی میتواند مشکلات رفتاری کلی را به میزان اندکی بهبود بخشد (SMD = -0.31)، اما تأثیر قابلتوجهی بر کاهش تحریکپذیری و پرخاشگری در افراد مبتلا به زوال عقل مشاهده نشده است (SMD = -0.05). با این حال، مقایسه مداخلات موسیقیمحور با دیگر فعالیتها نشان داده است که موسیقی ممکن است تأثیر مثبتی بر رفتارهای اجتماعی بیماران داشته باشد (SBD = 0.52). این یافته نشان میدهد که موسیقی میتواند موجب افزایش تعاملات اجتماعی و بهبود رفتارهای جمعی در بیماران شود.
تأثیرات موسیقی بر عملکرد شناختی
یکی از مهمترین جنبههای بررسیشده در مطالعات اخیر، تأثیر موسیقی بر تواناییهای شناختی بیماران زوال عقل بوده است. با وجود برخی گزارشها مبنی بر بهبود اندک عملکرد شناختی، شواهد موجود این تأثیر را تأیید نمیکنند (SBM = 0.19). بنابراین، نمیتوان با اطمینان گفت که موسیقی بهطور قطعی باعث بهبود تواناییهای شناختی در این بیماران میشود.
ملاحظات مربوط به مدت زمان اثرات موسیقی
یکی از محدودیتهای موجود در مطالعات، بررسی تأثیرات طولانیمدت مداخلات موسیقیمحور است. نتایج نشان میدهند که این تأثیرات در کوتاهمدت ممکن است قابل مشاهده باشند، اما شواهدی دال بر حفظ این اثرات در بلندمدت (بیش از چهار هفته پس از پایان درمان) وجود ندارد. بنابراین، برای تعیین مدت زمان تأثیرات، مطالعات بیشتری لازم است.
عوارض جانبی و ایمنی مداخلات موسیقی
به نظر میرسد که مداخلات موسیقیمحور بهطور کلی ایمن هستند و عوارض جانبی جدی گزارش نشده است. با این حال، در بسیاری از مطالعات، ثبت عوارض جانبی بهطور منسجم انجام نشده است، بنابراین نمیتوان بهطور قطعی درباره ایمنی کامل این روش نظر داد.
راستی آزمایی: آیا موسیقی در بهبود علائم اختلال روانی مزمن (اسکیزوفرنی) موثر است؟
نتیجهگیری
بررسی مطالعات نشان میدهد که مداخلات درمانی مبتنی بر موسیقی احتمالاً در کاهش علائم افسردگی و بهبود مشکلات رفتاری در کوتاهمدت مؤثر هستند. همچنین، ممکن است تأثیر مثبتی بر رفتارهای اجتماعی داشته باشند. اما شواهدی مبنی بر تأثیر موسیقی بر اضطراب، توانایی شناختی و بهزیستی عاطفی در دست نیست. علاوه بر این، اثرات طولانیمدت این روش نیاز به بررسیهای بیشتری دارد. بنابراین، میتوان گفت که موسیقی بهعنوان یک مداخله مکمل ممکن است در بهبود برخی جنبههای زوال عقل مفید باشد، اما بهعنوان یک درمان قطعی توصیه نمیشود و نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
منبع
دیدگاهتان را بنویسید