سوگیری مشاهده گر یا Observer bias یکی از چالشبرانگیزترین خطاها در تحقیقات پزشکی است که میتواند اعتبار و قابلیت اطمینان نتایج مطالعات را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
این نوع سوگیری زمانی رخ میدهد که محقق، پزشک یا هر فرد دیگری که مسئول جمعآوری، تفسیر یا گزارش دادهها است، به طور ناخودآگاه یا گاهی عمدی، تحت تأثیر انتظارات، فرضیات یا تمایلات شخصی خود قرار میگیرد. این پدیده میتواند منجر به انحراف در نتایج مطالعه شود و در نهایت، تصمیمگیریهای بالینی و سیاستگذاریهای بهداشتی را تحت تأثیر قرار دهد.
سوگیری مشاهده گر میتواند در مراحل مختلف یک مطالعه بروز کند. در مرحله طراحی مطالعه، محققان ممکن است سؤالات یا روشهای اندازهگیری را به گونهای انتخاب کنند که فرضیه مورد نظر خود را تأیید کند.
در مرحله جمعآوری دادهها، این سوگیری میتواند به شکل ثبت انتخابی اطلاعات، تفسیر سوگیرانه علائم بالینی، یا حتی تأثیرگذاری ناخودآگاه بر پاسخهای شرکتکنندگان در مطالعه ظاهر شود.
برای مثال، یک پزشک که انتظار دارد یک دارو مؤثر باشد، ممکن است ناخودآگاه علائم بهبودی را در بیماران دریافتکننده آن دارو بیشتر ثبت کند، حتی اگر این تفاوت واقعی نباشد.
یکی از شایعترین اشکال سوگیری مشاهده گر در مطالعات بالینی، سوگیری در اندازهگیری و ثبت نتایج است. این مسئله به ویژه در مورد متغیرهای ذهنی مانند درد یا کیفیت زندگی بیشتر دیده میشود.
برای مثال، اگر محقق بداند که بیمار در گروه درمان قرار دارد، ممکن است ناخودآگاه تمایل داشته باشد که بهبودی بیشتری را در وضعیت بیمار گزارش کند. همچنین، در مطالعات تصویربرداری، تفسیر تصاویر میتواند تحت تأثیر اطلاعات قبلی درباره بیمار یا انتظارات محقق قرار گیرد.
برای مقابله با سوگیری مشاهده گر، روشهای مختلفی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها کورسازی (Blinding) است. در این روش، محققان، شرکتکنندگان یا افرادی که دادهها را تحلیل میکنند، از جزئیات مطالعه یا گروهبندیها بیاطلاع نگه داشته میشوند.
کورسازی میتواند به صورت یکسویه (فقط شرکتکنندگان)، دوسویه (شرکتکنندگان و محققان) یا حتی سهسویه (شرکتکنندگان، محققان و تحلیلگران داده) انجام شود. این روش به ویژه در کارآزماییهای بالینی تصادفی شده که استاندارد طلایی تحقیقات پزشکی هستند، بسیار حائز اهمیت است.
علاوه بر کورسازی، استفاده از ابزارهای استاندارد و عینی برای جمعآوری دادهها نیز میتواند به کاهش سوگیری مشاهدهگر کمک کند. برای مثال، استفاده از پرسشنامههای استاندارد شده، دستگاههای اندازهگیری دقیق، و پروتکلهای مشخص برای ثبت و تفسیر دادهها میتواند تأثیر قضاوتهای شخصی را کاهش دهد.
همچنین، استفاده از چندین مشاهدهگر مستقل و محاسبه توافق بین آنها (Inter-observer agreement) میتواند به شناسایی و کاهش سوگیریهای احتمالی کمک کند.
آموزش مناسب محققان و آگاهیبخشی در مورد انواع سوگیریها نیز نقش حیاتی در پیشگیری از سوگیری مشاهدهگر دارد. محققان باید آموزش ببینند تا نسبت به تأثیر احتمالی دیدگاهها و انتظارات شخصی خود بر روند تحقیق هوشیار باشند و تکنیکهای لازم برای کاهش این تأثیرات را بیاموزند.
همچنین، ایجاد یک فرهنگ پژوهشی که در آن شناسایی و گزارش سوگیریها تشویق میشود، میتواند به بهبود کیفیت کلی تحقیقات پزشکی کمک کند.
منابع:
- Pannucci CJ, Wilkins EG. Identifying and avoiding bias in research. Plast Reconstr Surg. 2010;126(2):619-625. doi:10.1097/PRS.0b013e3181de24bc
- Hróbjartsson A, Thomsen AS, Emanuelsson F, et al. Observer bias in randomised clinical trials with binary outcomes: systematic review of trials with both blinded and non-blinded outcome assessors. BMJ. 2012;344:e1119. doi:10.1136/bmj.e1119
- Catalogue of Bias Collaboration, Banerjee A, Caldwell DM, Sofat R. Observer bias. In: Catalogue Of Bias 2019. https://catalogofbias.org/biases/observer-bias/
- Holman L, Head ML, Lanfear R, Jennions MD. Evidence of Experimental Bias in the Life Sciences: Why We Need Blind Data Recording. PLoS Biol. 2015;13(7):e1002190. doi:10.1371/journal.pbio.1002190
- Schulz KF, Grimes DA. Blinding in randomised trials: hiding who got what. Lancet. 2002;359(9307):696-700. doi:10.1016/S0140-6736(02)07816-9
دیدگاهتان را بنویسید