مخدوش شدگی یک مفهوم کلیدی در تحقیقات پزشکی است که می تواند اعتبار نتایج مطالعه را تحت تاثیر قرار دهد. مطالعه ای را تصور کنید که بررسی کند آیا مصرف روزانه قهوه خطر بیماری قلبی را کاهش می دهد یا خیر. اگر افرادی که روزانه قهوه می نوشند تمایل به سبک زندگی سالم تری داشته باشند، از جمله داشتن رژیم های غذایی بهتر و ورزش منظم، این سوال پیش می آید که در این افراد آیا واقعا قهوه باعث کاهش بیماری قلبی شده است یا رژیم غذایی سالم و ورزش منظم؟ در اینجا پدیده ای به نام مخدوش شدگی اتفاق می افتد که در صورتی که مورد توجه قرار نگیرد نتایج مطالعه میتواند اشتباه و گمراه کننده باشد.
مخدوش شدگی زمانی اتفاق می افتد که رابطه بین قرار گرفتن در معرض یک مواجهه (مانند مصرف روزانه قهوه) و یک پیامد (مانند بیماری قلبی) توسط یک عامل خارجی (یک عامل مخدوش کننده) تحت تاثیر قرار بگیرد.
این مخدوش کننده هم با مواجهه و هم با پیامد در رابطه است و به طور بالقوه رابطه علیتی بین آنها را مخدوش می کند. به عنوان مثال، در مطالعه ای که مثال زدیم، ورزش و رژیم غذایی عوامل مخدوش کننده هستند زیرا هم با مصرف قهوه و هم با خطر بیماری قلبی مرتبط هستند و تعیین اینکه آیا تأثیر مشاهده شده ناشی از مصرف قهوه است یا این ورزش و رژیم غذایی دشوار است.
پژوهشگران از راه های مختلفی میتوانند پدیده مخدوش شدگی را کنترل و ارزیابی کنند. رویکرد هایی که پژوهشگران برای کنترل مخدوش شدگی دارند ممکن است در مرحله ی اجرای تحقیق یا تحلیل داده ها باشد.
رویکرد هایی که در مرحله اجرای تحقیق وجود دارد شامل روش محدود کردن و روش همسان سازی است.
در روش محدود کردن، افراد تحت مطالعه محدود به یک حالت خاص از متغیر مخدوش کننده میشوند. برای مثال در صورتی که افراد تحت مطالعه را محدود به افرادی کنیم که رژیم غذایی سالمی دارند و به طور منظم ورزش میکنند اگر رابطه ای بین مصرف قهوه و کاهش بیماری قلبی عروقی مشاهد شود این رابطه دیگر تحت تاثیر ورزش و رژیم غذایی نیست.
به عبارت دیگر در این حالت هم افرادی که قهوه مصرف میکنند و هم افرادی که مصرف نمی کنند رژیم غذایی سالمی دارند و به طور منظم ورزش میکنند پس کاهش بیماری قلبی در یک گروه نسبت به گروه دیگر در این مطالعه مربوط به رژیم غذایی و ورزش نیست.
یک روش دیگر همسان سازی است. در مطالعات مشاهدهای، محققان شرکتکنندگان را با ویژگیهای مشابه ( مانند سبک زندگی) در بین گروههای مطالعه مطابقت میدهند تا اطمینان حاصل شود که عوامل مخدوش کننده در هر دوگروه (مصرف قهوه و عدم مصرف قهوه) به طور مساوی توزیع شدهاند. روش دیگری که در مرحله اجرای مطالعه وجود دارد تصادفیسازی است. در کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده، شرکتکنندگان بهطور تصادفی به گروههایی تقسیم میشوند که به توزیع یکنواخت عوامل مخدوشکننده در همه گروهها تحت مطالعه کمک میکند.
رویکرد های کنترل مخدوش کننده در مرحله تحلیل داده ها شامل طبقه بندی و رگرسیون است. در روش طبقه بندی تجزیه و تحلیل زیر گروه های جمعیت مورد مطالعه به طور جداگانه بر اساس عوامل مخدوش کننده انجام می شود، مانند بررسی تأثیر الکل بر بیماری های قلبی به طور جداگانه برای ورزشکاران و غیر ورزشکاران. روش رگرسیون نیز یک روش نسبتا پیچیده آماری است که با استفاده از آن میتوان تاثیر تعداد زیادی متغیر مخدوش کننده را در یک مطالعه کنترل کرد.
با این مقدمه، برخی افراد ممکن است نتیجه یک مطالعه که رابطه ی بین دو متغیر باشد را برای مخاطب عمومی تفسیر و تحلیل کنند بدون اینکه عوامل مخدوشگر این رابطه را شناسایی و گزارش کنند. به طور مثال ممکن است به شما درباره رابطه بین تزریق واکسن و مرگ و میر بیشتر صحبت کنند اما وقتی براساس ویژگی سن، گروههای تحت مطالعه را بررسی میکنیم، میبینیم گروهی که بیشتر فوت شده اند سالمندان هستند که به طور کلی خطر مرگشان بیشتر از جوانان است و اتفاق اکثر مرگ ها در این گروه سنی بوده است.
در اینجا سن نقش مخدوشگر دارد و بسیاری از افراد شبه علم حاضر به انتشار این مطالب را ندارند که عوامل مخدوشگر هم مهم است.
منابع:
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/11274518/
دیدگاهتان را بنویسید